loading...

ذهن زیبا

اختلال وسواس فکری عملی یا OCD یک اختلال تشویشی است که افراد اغلب بدون آگاهی و با داشتن افکار، احساسات، تصاویر ذهنی و تصورات تکراری (اختلال وسواس)، دست به انجام کار ها و رفتار های تکراری می زنند.

این رفتار های تکراری در حقیقت پاسخی به این افکار و تصورات وسواسی می باشند.

در اغلب مواقع افراد به این دلیل رفتار های تکراری از خود نشان می دهند که می خواهند از شر افکار و احساسات وسواسی خود رها شوند.

اما با این رفتار آزاد دهنده شان فقط برای مدت کوتاهی آرامش پیدا می کند.

از طرفی دیگر نیز اگر این رفتار ها را انجام ندهند، اضطراب شان بیشتر می شود.

سطح ابتلا به وسواس فکری عملی در افراد مختلف، از خفیف تا شدید متفاوت می باشد.

اما اگر OCD درمان نشود، باعث محدود کردن توانایی تحرک فرد شده و فعالیت او را در محیط مدرسه یا محل کار تحت تاثیر قرار می دهد و باعث بروز مشکلات بیشتری می شود.

گستردگی وسواس فکری عملی

وسواس کندن مو

اختلال وسواس فکری عملی حدودا  ۲٫۲ میلیون نفر از آمریکایی را به خود مبتلا کرده است و اغلب با دیگر انواع اضطراب ها، افسردگی ها و اختلالات غذا خوردن همراه می باشد.

شیوع این بیماری در زنان و مردان به یک اندازه است و می تواند در سنین کودکی، بزرگسالی و حتی اوایل میانسالی نیز آغاز شود.

یک سوم از افرادی که به وسواس فکری عملی مبتلا هستند، علائم بیماری شان از کودکی آغاز شده است.

تحقیقات نشان داده است که وسواس فکری عملی می تواند در خانواده و بستگان نزدیک نیز شیوع پیدا کند.

اگرچه علائم وسواس فکری عملی معمولا در سنین جوانی و بزرگسالی پیشرفت می کنند، اما تحقیقات نشان داده اند که:

حداقل ۱ سوم از افراد مبتلا به وسواس فکری عملی بیماری شان از کودکی آغاز می شود که حتی سطوح اولیه ی بیماری در کودکان نیز می تواند بسیار شدید باشد

همچنین شایان ذکر است که کودکانی که به این اختلال دچار می شوند، باید سریعا مورد توجه و درمان قرار بگیرند

زیرا این بیماری اگر درمان نشود باعث از دست دادن شانس های بزرگ زندگی خواهد شد.

علائم وسواس فکری عملی – ویژگی های افراد مبتلا به وسواس فکری عملی

  • معمولا درمورد مسائل و موضوعات مختلف، افکار و تصویر سازی های متفاوتی از خود نشان می دهند و به طرز وسواس گونه ای به تمیزی و مرتب بودن اهمیت می دهند. از آلوردگی، خاک، کثیفی و احساس مزاحمت بیزار هستند. این افراد همچنین از تصور این که شخص مورد علاقه شان آسیب ببیند می ترسند و از انجام اعمال جنسی و کار هایی که با باور های مذهبی شان مغایرت داشته باشد به شدت دوری می کنند.
  • انجام رفتار های تکراری و تفکرات مزاحم مانند شستن مداوم دست ها، قفل کردن و چک کردن در ها برای چندین مرتبه، تکرار شمارش چیزهای مختلف، انبار کردن وسایل غیر ضروری، و یا تکرار کردن یک کار بار ها و بار ها.
  • انجام اعمال وسواسی و تکراری که اغلب خارج از کنترل فرد هستند، اما بر اساس یک الگوی خاصی مدام تکرار می شوند.
  • علاقه ای به شرکت درفعالیت ها و تشریفات مذهبی ندارند اما برای آرام کردن تشویش های ذهنی شان کار های خاصی انجام می دهند.
  • حداقل یک ساعت در روز را صرف فکر کردن می کنند که همین مسئله باعث اضطراب بیشتر آن ها می شود.

خصوصیات وسواس فکری چیست؟

وسواس فکری در عشق

ایده ها و افکار تکراری و مزاحم، و تصویر سازی های پی در پی و تکراری معمولا در بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی بسیار دیده می شود.

داشتن ترس های پارانوئیدی، ترس و نگرانی مداوم از آلوده شدن و نیاز مبرم به انجام کار ها به کامل ترین و بهترین شکل ممکن، نیز از دیگر علائم وسواس گونه ی این بیماران می باشند.

این افراد مدام افکار مخربی را در ذهن شان تکرار می کنند -مثلا دائما فکر می کنند که ظرف ها کثیف هستند و همه چیز آلوده است.

این افکار باعث می شود که بار ها و بار ها یک چیز را بشویند.

بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی دائما فکر می کنند که در ها را قفل نکرده اند و یا تصور می کنند که زیر نامه ی مهمی را مهر نکرده اند.

این توهمات، ناخوشایند و تخریب گر هستند و باعث احساس اضطراب در فرد می شوند.

از دیگر رفتار های وسواسی می توان به ترس از آسیب دیدن و یا آسیب رساندن به دیگران و یا اشتباه در انجام اعمال مذهبی و افکار جنسی اشاره کرد.

وسواس عملی

وسواس فکری عملی چیست؟

اکثر افراد مبتلا به وسواس فکری عملی در پاسخ به وسواس هایشان، از خود رفتار های تکراری و یا به عبارتی وسواس گونه نشان می دهند.

از جمله رایج ترین این رفتار های وسواسی می توان به چیدن هر چیزی به ترتیب و منظم، چک کردن مداوم، و شستن زیاد اشاره کرد.

دیگر رفتار های وسواسی شامل مرتب کردن دوباره، شمارش چند باره (که با چک کردن و ققل کردن مجدد چیز ها همراه است).

تکرار ذهنی عبارات، نوشتن لیست برای هر چیز و دوری از برخی مسائل عادی زندگی می باشند

این رفتار ها معمولا در جهت دور کردن افراد از آسیب انجام می شوند.

برخی از افراد مبتلا به وسواس فکری عملی نیز در انجام آیین مذهبی شان وسواس به خرج می دهند.

OCD چیست ؟

انجام چند باره ی این اعمال به یک شکل تکراری باعث احساس رضایت و آرامش در این افراد می شود و این گونه می توانند اضطراب و تشویش شان را کنترل کنند- اما این تسکین مقطعی است.

افراد مبتلا به وسواس فکری عملی از نظر درک درونی بیماری شان، متفاوت هستند.

گاهی برخی افراد بیمار می توانند رفتار های وسواسی شان را شناسایی کنند و بفهمند که کار هایشان غیر منطقی هستند.

با این حال، گاهی ممکن است که درمورد ترس ها و نگرانی های وسواسی شان مطمئن نباشند و در یک زمان دیگر اطمینان دارند که ترس شان منطقی است.

بسیاری از افرادی که به OCD مبتلا هستند، معمولا با افکار و رفتار های مزاحم و وسواسی شان درگیر می باشند.

بسیاری از افراد بیمار، می توانند در طول ساعاتی که در مدرسه و یا محل کار هستند، این رفتار ها و علائم بیماری شان را کنترل کنند

اما گاهی این توانایی کنترل در آن ها تضعیف می شود و رفتار های وسواسی شان چنان شدید می شوند که انجام اعمال مذهبی و کنترل روابط را غیر ممکن می سازد.

تا جایی که فرد استقلال مالی اش را نیز از دست می دهد.

این مقطع از بیماری در افراد مختلف، بسیار متفاوت است.

علائم بیماری مدتی ظاهر و نا پدید، خفیف و شدید و حتی گاهی غیر قابل کنترل می شوند.

اگر وسواس فکری عملی شدید تر شود، باعث می شود فرد نتواند کار و حرفه اش و حتی کار های عادی خانه را انجام دهد.

افراد مبتلا به وسواس فکری عملی می توانند با اجتناب از قرار گرفتن در موقعیت هایی که علائم بیماری شان را تشدید می کنند، به خود کمک کنند.

این افراد گاهی ممکن است برای رهایی از این تشویش ها، اضطراب و ترس ها، به سمت مواد مخدر بروند.

علل وسواس فکری عملی

روانشناسی وسواس بودن و علت آن

فاکتور های بیولوژیکی بسیاری در ایجاد OCD موثر هستند.

این حقیقت که بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی به برخی دارو ها واکنش مثبتی نشان می دهند.

همچنین بر روی هورمون سروتونین شان تاثیر می گذارد، نشان داده است که این بیماری در حقیقت اساس عصبی زیستی دارد.

همچنین درصد زیادی از این بیماری در افرادی که بستگان درجه اولشان وسواس فکری عملی داشته اند، دیده شده است.

بیماری وسواس فکری عملی به تاثیراتی که در کودکی فرد وجود داشته است، ارتباط چندانی ندارد، بلکه تا حد زیادی به احساس تمیزی ربط دارد که فرد مبتلا، برای تسکین افکارش این کار را انجام می دهد

البته این تمیزی و وسواسی خطرناک و غیر منطقی است.

تحقیقات برای یافتن علل بیماری وسواس فکری عملی اکنون بر روی فاکتور های عصبی زیستی و تاثیرات طبیعت و فرایند های شناختی فرد تاکید دارند.

سوء استفاده ی فیزیکی و جنسی در کودکی و دیگر حوادث آزار دهنده در زندگی با پیشرفت وسواس فکری عملی رابطه ی مستقیمی دارند.

همچنین نظریه ای مبنی بر ارتباط وسواس فکری عملی با رابطه ی بین رفتار و محیط نیز وجود دارد که با توصیفات بیولوژیکی سازگار نیست.

اختلال وسواس فکری عملی در اغلب موارد با افسردگی، اختلالات غذا خوردن، اعتیاد و اختلالات شخصیتی، اختلال کمبود توجه و دیگر اختلالات تشویشی همراه می باشد.

اختلالات همبستگی نیز می تواند OCD  را هم در مرحله ی تشخیص و هم درمان سخت تر کند.

علائم OCD گاهی در دیگر اختلالات عصبی زیستی نیز دیده می شوند.

میزان بالایی از شیوع اختلال وسواس فکری عملی در بیماران مبتلا به سندرم تورت و بیماری هایی که دارای رفتار ها و صدا های ناخواسته هستند، نیز دیده شده است.

محققان اخیرا فرضیه ای ارائه داده اند که می گویند یک رابطه ای بین وسواس فکری عملی و اختلال تیک عصبی نیز وجود دارد.

بیماری های مرتبط با وسواس فکری عملی

دیگر بیماری هایی که ممکن است با وسواس فکری عملی در ارتباط باشند.

شامل

  • رفتارهای تسخیری (احساس مالکیت زیاد و عدم توانایی تقسیم کردن هر چیزی)
  • trichotillomania یا وسواس مو کنی (افرادی که دائما موی سر، مژه ها، ابرو ها و یا دیگر موهای بدن شان را می کنند)
  • اختلال اندام تناسلی (افرادی که به طرز اغراق آمیزی نسبت به اندام های خود توهم دارند)
  • هیپوکوندریازیس (ترس از بیماری و بیمار شدن)

می باشند.

محققان درحال کشف طیفی از اختلالات OCD هستند که ممکن است با برخی از اصول زیست شناسی و روانشناسی مشترک باشد.

البته این مسئله هنوز نا شناخته باقی مانده است و مشخص نیست که آیا دیگر اختلالات –مانند وسواس مو کنی، اختلال اندام تناسلی و هیپوکوندریازیس، می تواند بر روی ابتلا به OCD تاثیر داشته باشند یا خیر.

فردی که به OCD  مبتلا است، رفتار های وسواسی عملی از خود نشان می دهد که این رفتان ها به قدری جدی هستند که زندگی روزانه اش را تحت تاثیر قرار می دهد.

افراد مبتلا به این اختلال را نباید با بیماران وسواسی اشتباه بگیریم.

زیرا این بیماران فقط به تمیزی و ترتیب و نظم کارهایشان اهمیت بسیار زیادی می دهند.

اما بیماران مبتلا به OCD  رفتار های وسواس گونه شان را در جواب به افکار اضطراب آورشان انجام می دهند.

درمان وسواس فکری عملی

روانشناسی بیماری وسواس

تحقیقات روانشناسی بالینی و حیوانی که توسط NIMH و دیگر موسسان علمی انجام شده است.

اطلاعاتی مبنی بر درمان OCD با دارو و رفتار درمانی را ارائه داده اند، که می توانند برای درمان این بیماری مفید واقع شوند.

با این که هم روش دارویی و هم رفتار درمانی نتایج خوبی را به همراه دارند.

اما محققان می گویند که اگر بخواهیم پیشرفت چیشمگیری در درمان و بهبودی بیماران وسواس فکری عملی مشاهده کنیم، باید هم از رفتار درمانی و هم دارو درمانی با هم استفاده کنیم.

بیماران ابتدا باید در یک مقطع خاصی دارو مصرف کنند تا بتوانند علائم بیماری شان را کنترل کنند و سپس تحت رفتار درمانی قرار بگیرند. این جلسات درمانی متناسب با خود بیمار و شرایطش تنظیم می شوند

دارو درمانی در وسواس فکری عملی

OCD چیست؟

تحقیقات بالینی در چند سال اخیر نشان داده اند که داروهایی که بر روی هورمون های سروتونین انسان اثر می گذارند می توانند به طرز چشمگیری علائم بیماری OCD را کاهش دهند.

اولین داروی مهار کننده ی سروتونین (SRIs) برای درمان بیماری OCD داروی ضد افسردگی کلومیپرامین (آنافرانیل) است.

دیگر دارو هایی که توسط موسسه ی غذا و دارو تایید شده اند شامل citalopram (Celexa), flouxetine (Prozac), fluvoxamine (Luvox), paroxetine (Paxil), و  sertraline) Zoloft). می باشند.

بررسی های بسیار زیادی نشان داده اند که بیش از ۳ چهارم از بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی با استفاده از این دارو ها بهبود پیدا کرده اند.

همچنین حدودا نیمی از بیماران نیز علائم وسواسی عملی بیماری شان بهبود پیدا کرده است.

پس از مصرف این دارو ها، نتیجه تا ۳ هفته یا بیشتر مشاهده می شود.

اگر بیمار نسبت به هیچ یک از این درمان ها واکنش مثبتی نشان نداد و یا عوارض جانبی غیرمنتظره ای در وی ایجاد شد، بهتر است از دیگر انواع SRI استفاده شود تا شاید نتیجه بهتری داشته باشد.

برای بیمارانی که بطور مقطعی به دارو ها واکنش مثبت می دهند، نیز نظریاتی ارائه شده است.

این نظریات حاکی از آن اند که بیمار ابتدا باید SRI مصرف شود و سپس دیگر انواع دارو های مرتبط استفاده کند.

با این که داروها می توانند به کنترل علائم بیماری فرد کمک کنند اما اغلب اگر کنار گذاشته شوند، بیماری مجددا عود می کند.

رفتار درمانی برای درمان وسواس فکری عملی

روانشناسی افراد مبتلا به وسواس مقایسه

رفتار درمانی شناختی یا CBT یکی از روش های درمانی روانکاوی است که برای درمان اختلال وسواس فکری عملی بسیار مفید می باشد.

روش درمانی CBT برای کاهش علائم اضطراب های فکری و وسواس های فرد بیمار استفاده می شود.

اگر CBT و درمان دارویی با یکدیگر و همزمان انجام شوند، بیمار سریع تر بهبود پیدا خواهد کرد.

یکی از رویکرد های خاص رفتار درمانی که “مداخلات محرک و پاسخی” نامیده می شود برای درمان بسیاری از بیماران OCD بسیار موثر می باشد.

در این رویکرد، بیمار را بطور آگاهانه و داوطلبانه در معرض افکار و چیز هایی که از آن ها واهمه دارد، قرار می دهند -یا به صورت مستقیم یا با تصور کردن.

در همان زمان، درمانگر و در صورت امکان دیگر بیمارانی که در جلسه ی روان درمانی او حضور دارند، وارد کار می شوند و او را تشویق می کنند تا از انجام اعمال وسواسی و بیمار گونه اش دست بردارد.

مثلا برای برطرف کردن عادت وسواس گونه ی شستن دست ها، بیمار را تشویق می کنند تا به اشیائی دست بزند و سپس به او می گویند که باید سعی کند تا دست هایش را چند مرتبه نشوید.

این روند تا جایی ادامه پیدا می کند که تشویش بیمار کم شده و آرامش پیدا کند.

این رفتار درمانی ها به همین صورت پیش می روند تا بیمار بتواند با تشویش های خود کنار بیاید و آن ها را کنترل کند.

بسیاری از بیماران با این روش ها توانسته اند تشویش های ذهنی خود را کنترل و افکار وسواس گونه شان را کم تر کنند.

دیگر انواع درمان ها نیز می توانند برای کاهش استرس و تشویش های فرد بیمار موثر باشند و بیمار بتواند با استفاده از آن ها با کشمکش های درونی اش کنار بیاید.

چگونه می توان روش های درمانی وسواس فکری عملی را موثرتر کرد؟

روانشناسی درمان وسواس

بسیاری از افرادی که اختلالات تشویشی دارند می توانند با تلاش های فردی و یا شرکت داشتن در جلسات درمانی گروهی و مطرح کردن مشکلات شان و همفکری و همکاری، بهبود پیدا کنند.

همچنین شرکت داشتن در چت های گروهی اینترنتی نیز می تواند به این بیماران کمک کند.

اما باید به خاطر داشته باشید که هر توصیه و راهنمایی که از طریق اینترنت دریافت می کنید از فردی به فرد دیگر متفاوت است و بدون مشورت با پزشک نباید آن ها را امتحان کنید.

صحبت کردن با یک دوست مورد اعتماد و یا یکی از اعضای خانواده نیز می تواند به شما کمک کند، اما نباید بطور کامل جایگزین روانشناس و مشاور متخصص شود

تکنیک های مدیریت استرس  و مدیتیشن نیز می توانند به افرادی که دچار اختلالات تشویشی هستند کمک بسیار زیادی کنند و باعث آرامش و افزایش تاثیر رفتار درمانی شوند.

همچنین شواهدی نیز مبنی بر موثر بودن ورزش های هوازی بر روی آرامش بیمار وجود دارد.

از آنجایی که کافئین، برخی دارو های خاص و حتی برخی از داروهای سرماخوردگی می تواند علائم اختلال های تشویشی را تشدید کند، باید حتما با مشورت پزشک مصرف شوند

بهتر است پیش از مصرف هر گونه داروی اضافی، با پزشک خود صحبتی داشته باشید.

در درمان بیماران مبتلا به اختلال تشویشی، خانواده نقش بسیار مهمی دارد.

بطور ایده آل، خانواده باید از بیمار حمایت کند تا علائمش برطرف شوند.

اعضای خانواده نباید نسبت به علائم بیماری، اختلال و تشویشات ذهنی بی اهمیت باشند و باید مدام پیگیر درمان او باشند.

هنگامی که یکی از اعضای خانواده دچار اختلال وسواس فکری عملی شود، باید همه اعضای خانواده برای درمان و بهبود او کمک کنند و صبور باشند.

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 23 آذر 1398 زمان : 16:00 بازدید : 22 نویسنده : ذهن زیبا

چرا شرایط به گونه ای شده که به فردی عصبانی و خشمناک تغییر کرده کرده ایم ؟ شاید شما هم فکر میکنید با کمترین تحریک از سمت اطرافیانتان خیلی زود کنترل اعصاب خود را از دست میدهد، اما این ویژگی فقط در شما نبوده و متاسفانه دوره زمانه ای که ما در آن قرار داریم همگی از این خصوصیت  برخورداریم، که این اصلا نشانه خوبی برای انسان ها و نسل های بعد از ما نیست.

آشنایی با دلایل عصبانیت زود هنگام افراد

خب دلایل عصبانیت زود هنگام افراد چیست؟

انسان هایی هستند که جیغ و داد کرده و لگد پراکنی می کنند. فقط برای آن که به چیزی که می خواهند دست پیدا کنند. هیچ ادب و نزاکتی نمی شناسند. به دارایی های دیگران صدمه می زنند و به هیچ کس جز خودشان فکر نمی کنند. همه ما هم ملاقات شان کرده ایم: کودکان دوساله

 بیشتر روانشناس های کودک عقیده دارند که انسان ها در این سن، پرخاشگرتر از هر سن دیگری هستند. بنابراین به درستی، اصطلاح  دیو وحشتناک را اختراع کرده اند

در بررسی دلایل عصبانیت زود هنگام افراد از نظر روانشناسی کافی است بچه به تولد سه سالگی اش برسد تا همه چیز بهتر شود، مغز بیشتر رشد کرده و بچه دستورالعمل ها را بهتر درک می کند. ما هیچ وقت به بی قید و بندی و پرخاشگری سال های اول زندگی مان نمی شویم. ولی بعضی آدم ها تمام سعی شان را برای این کار می کنند و به نظر می رسد که تعداد این افراد رو به افزایش است. پرخاشگری دارد به سرعت از استثنا تبدیل به هنجار می شود. چرا؟

گلایه از وحشی گری

در نهایت تعجب می بینم که خشونت روز به روز بدتر می شود. سوالی که مطرح است اینکه چگونه اعصابم رو کنترل کنم ؟ خیلی وحشتناک تر از قبل است. آدم ها بدون هیچ دلیل خاصی، یک رهگذر را کتک می زنند. حتی وقتی درگیری به کشتن یا نقص عضو می رسد، باز هم هیچ حسی ندارند.

این شبیه نقل قولی است که می تواند هفته پیش پیش گفته شده باشد، نه؟ اما درواقع این نقل قول، ۴۵ ساله است.

این جمله ها را روان شناس جنایی هلند، اف. ام. هاورمان ، در مصاحبه ای که در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) درباره پرخاشگری در جامعه انجام داده ،گفته است. به نظر او وضع از کنترل خارج شده بود.

قطعا او تنها کسی نبود که در این باره شکایت می کرد. همان سال نویسنده ای که در روزنامه سوماترا پست اندونزی می نوشت، نتیجه گرفته بود که عده ای از دانش آموزان که معلم شان را حرام زاده خطاب کرده بودند، کاملا از کنترل خارج شده اند.

در طول آن سال ها، مثال های فراوان دیگری از شکایت درباره وحشی گری و عصبانیت پیدا می شود. به نظر می رسد که مردم همیشه در حال شکایت از رفتار دیگران بوده اند و همیشه می گفته اند: دیگر بس است.

حساس تر و نازک نارنجی تر

با همه اینها که درباره دلایل عصبانیت زود هنگام افراد گفتیم، آیا ما از قبل پرخاشگرتر شده ایم؟ هیچ کس نمی داند قبلا چقدر جوش می آوردیم و همین ناآگاهی، مقایسه تاریخی را دشوار می سازد. با این حال، دانشمندانی هستند که اعتقاد دارند این روزها وضع بدتر شده. بس فن ستو کم

 (Bas van Stokkom) جامعه شناس هلندی که در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) کتاب عجب احمقی را نوشته، می گوید: پژوهشگران زیادی فکر می کنند ما حساس تر و نازک نارنجی تر شده ایم.

با این حال، فن ستوکم فکر می کند در غیاب آمار، می توانیم افزایش زودرنجی مان را به بالا رفتن تعداد جرائم خشن نسبت دهیم، چون خشونت افراطی ترین شکل ابراز عصبانیت است مخصوصا در جوانان و نوجوانان. وقتی خشونت بیشتری وجود دارد، می تواند نشانه این باشد که پای تنش پنهان شدیدتری هم در بین است.

اما تفسیر آمارهای جرم و جنایت، معمولا سخت است؛ وقتی پلیس نیروهای بیشتری برای دستگیری دزدها به کار می گیرد، تعداد دستگیر شده ها هم بیشتر می شود.

با این حال فن ستوکم معتقد است حتی با حذف این نوع تاثیرها، باز هم در جامعه خشن تری نسبت به زمان پدر- مادر و پدربزرگ – مادربزرگ هایمان زندگی می کنیم. اما چرا ما ناگهان جوشی تر شده ایم؟

به نظر می رسد نقطه شروعی وجود دارد که از نظر فن ستوکم، به آزادی بیان مربوط می شود. امروز آدم هایی را داریم که در برابر قوانین مختلف شورش می کنند و سعی دارند آزادی بیشتری را برای جنبش شان به دست بیاورند. به گفته فن ستوکم (و خیلی از جامعه شناس های دیگر) ما پرقدرت تر شده ایم. اگر فکر کنیم منافع مان در خطر است، سریع تر حرف می زنیم و زودتر واکنش نشان می دهد .

خودشیفتگی یکی از دلایل عصبانیت زود هنگام افراد

اما آیا ما فقط در صورتی از کسی بدمان می آید که عقایدش با ما متفاوت باشد؟ نه دقیقا. چیز دیگری که بر این موضوع تاثیر می گذارد، برخاستن من است؛ به عبارت دیگر، افرادی که فکر می کنند مرکز همه چیز هستند و اصطلاحات به آنها خودشیفته می گوییم.

فن ستوکم ادعا می کند که از دهه ۶۰ میلادی به این قبیل افراد، قضای بیشتری داده شده است و آنها هم این فضا را به دست گرفته اند. به نظر می رسد اگر چیزها را با صدای بلند بخواهی، می توانی به آنها برسی. این کار گرچه گاهی باعث تحمیل هزینه هایی به دیگران می شود، اما امروز دیگر خودِ فرد (یعنی همان من) از هر زمان دیگری مهم تر است.

تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) در دانشگاه ایالتی سن دیه گو انجام شد، نشان داد نمره افرادی که در این سال در آزمون خودشیفتگی شرکت کرده اند، ۳۰ درصد بالاتر از افرادی بوده که در اوایل دهه ۸۰ میلادی در همان آزمون شرکت کرده بودند.

پل اِشنابِل جامعه شناس، در سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) نوشت افرادی که به طور علنی احساسات خودشان را در مرکز قرار می دهند، نوعی حساسیت افزایش یافته در برابر توهین» دارند. همین هم باعث می شود که بخواهند این حساسیت را سریع با رفتارشان بروز دهند» و این، منشا سریع تر جوش آوردن شده است.

لوس شده، بی اعصاب می شود

فن ستوکم درباره دلایل عصبانیت زود هنگام افراد عقیده دارد بچه هایی که در سال های رشد به هر چه خواسته اند، رسیده اند، بعدها در زندگی وقتی دیگران توقعات شان را برآورده نمی کنند.، بیشتر عصبی می شوند.

ویم دویون (Willem dejong) معلم هلندی در کتاب سندرم بچه لوس شده می نویسد منشا رفتارهای ناسازگارانه شخصیت بزرگسال ها را باید رد سال های رشدشان جست: وقتی عادت کرده اید هر چه را می خواهید به دست بیاورید، سخت است با نرسیدن به چیزی که می خواسته اید، کنار بیایید.

براساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ به سرپرستی پل پیف (Paul Piff) در دانشگاه کالیفرنیا در ایرواین آمریکا انجام شد، خودشیفتگی در طبقات بالا به نسبت بیشتر مشاهده می شود. هرچه طبقه اجتماعی تان بالاتر باشد، بیشتر فکر می کنید آدم مهمی هستید و چیزهای بیشتری برای خودتان می خواهید.

در عین حال، فن ستوکم می گوید افرادی که تحصیلات بالاتری دارند، عصبانیت شان را متفاوت از افرادی که تحصیلات کمتری دارند بروزی می دهند؛ افراد تحصیل کرده اغلب عصبانیت شان را مهار می کنند و مایل نیستند با کسی درباره اش حرف بزنند. منطقی هم هست، چون به دیدگاه ها و عقاید دیگران احترام می گذارند. اما اگرحس کنند منّ شان تهدید شده، آن وقت ممکن است بترکند؛ در این حالت دیگر نمی توان متوقف شان کرد.»

شاکی بازی در شبکه های اجتماعی

در روزگار خوش گذشته (بخوانید پیش از قرن اخیر)، وقتی می خواستید به چیزی در رسانه ها واکنش نشان دهید، نامه ای به روزنامه یا مجله ای می نوشتید، احتمالا یک روز یا یک هفته بعد، این نامه چاپ می شود و اگر سردبیر از لحن و ادبیات نوشتاری شما خوشش نمی آمد، شاید شکل و شمایلش کمی تغییر می کرد.

دلایل عصبانیت و از کوره در رفتن زود هنگام افراد

حالا همه چیز خیلی فرق کرده؛ ظرف یک ثانیه، نظر شما در اینترنت است. البته اینترنت دلیل سریع جوش آوردن ما نیست، اما باعث شده آدم های جوشی، مرئی تر شوند. شاید به همین دلیل، بیشتر می شنویم که همه چیز بدتر از گذشته شده؛ چرا که در دنیای آن لاین، بیشتر به آدم های عصبانی بر می خوریم.

خشونت کم شده

اما واقعا همه چیز بدتر شده؟ گزارشی در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۱) نشان می دهد که طی پنج سال گذشته، پرخاشگری بین نیروی کار کاهش یافته است. اما چه خشونت بیشتر از قبل در حال رخ دادن باشد چه کمتر از آن، اغلب ما این حس را داریم که این روزها، بیشتر ممکن است در معرضش قرار بگیریم.

فن ستوکم گرچه می گوید در محیط اطرافش به طور مستقیم فقط با آدم های خوب مواجه شده، اما روی این موضوع تاکید دارد که تغییراتی که در جامعه می بیند، نگرانش می کند: امروزه همه چیز درباره فریادزدن، دیده شدن و انتقاد از عقاید دیگران است. اگر این وضع ادامه یابد، حالا حالاها درگیر این نوع رفتار هستیم.

منبع

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : پنجشنبه 21 آذر 1398 زمان : 16:00 بازدید : 29 نویسنده : ذهن زیبا

آیا می خواهید روش های مثبت اندیشی را یاد بگیرید؟ احتمالا چندین مزایا درباره مثبت اندیشی شنیده اید. تحقیقات در مورد راه های مثبت اندیشی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم نشان می دهند که مثبت اندیشی از استرس و خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی، جلوگیری می کند.

انواع راه های مثبت اندیشی

همچنین مثبت فکر کردن به جای دید منفی، مزایای سلامتی و روانی زیادی به همراه دارد.

پس چه چیزی می تواند به ما در رسیدن به اندیشه های مثبت کمک کند؟ راه های مثبت اندیشی زیادی وجود دارند.

یکی از این راه های مثبت اندیشی تشخیص افکار منفی و جایگزینی افکار مثبت با آن ها است.

این روش، ممکن است کمی به طول بیانجامد.

اما در نهایت، موجب افزایش تفکر مثبت و طبیعی می شود.

افکار انسان اهمیت بسزایی در زندگی او خواهد داشت.

در واقع همان‌گونه که قدرت تفکر، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد تاثیرات عمیقی نیز روی زندگی او خواهد گذاشت.

بر این اساس چگونگی افکار انسان، افکار مثبت یا منفی و چگونه درگیر شدن در افکار خود، چگونگی سازمان‌ دهی آنها و غلبه انواع خاصی از افکار بر ذهن فرد مورد توجه روان‌شناسان است.

در یک طبقه‌بندی بسیار ساده، افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته‌بندی می‌شود.

این نوع از دسته‌بندی بسیار مورد توجه روان‌شناسان مشاوره و به ویژه مشاورانی است که دیدگاه شناختی دارند.

بر اساس این دسته‌بندی، دو نوع افکار مثبت و منفی در انسان‌شناسایی می‌شود

اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد، شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان می‌دهد.

به ‎طوری که همین افکار ساده به راحتی ممکن است موجب تفاوت سبک زندگی فرد با سایرین یا با خود او در مراحل مختلف شود.

در این مقاله، به روش های اساسی برای جذب افکار مثبت می پردازیم.

قدرت افکار مثبت انسان

درمان بیش فعالی

بر اساس این دسته‌بندی:

افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل می‌شود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای می‌گذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم می‌سازند

افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در دام استرس و فشار روانی گرفتار می‌شوند یا حداقل به راحتی خود را می‌توانند از چنین شرایطی رها کنند.

این افراد اعتماد به نفس بالا دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند.

به طور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن، سالم بودن و واقع‌ بین بودن دور می‌زند.

از افکار منفی در ذهنتان جلوگیری کنید

خیانت زن

افکار ذهن، شامل صحبت ها و حرف هایی است که با خود می گویید و در ذهنتان جریان دارند.

به عبارت دیگر، به صدای درون ذهنتان، افکار ذهن می گویند.

این افکار، نحوه عملکرد و ارتباط شما با سایر افراد را بررسی می کنند.

اگر افکار منفی به ذهنتان وارد شوند، اعتماد به نفس شما کاهش می یابد.

بررسی های این افکار نیز به صورت منفی برایتان تصور می شوند.

پس چه راه هایی برای مقابله با این افکار منفی در ذهن، وجود دارند؟

یکی از این راه ها، یادآوری به خود است.

چطور مثبت فکر کنیم؟

خاصیت ارضا شدن مرد

با این روش، هر گاه چنین افکاری به سراغتان می آیند، به خود یادآوری می کنید که آن ها واقعی نیستند و هدف متوقف کردن شما را دارند.

هر گاه خود را انتقاد می کنید، کمی صبر کنید و از روش یادآوری استفاده کنید.

توجه به گفتار خود، یکی از روش های عالی برای جذب افکار مثبت و رهایی از افکار منفی است

اگر متوجه شدید که در گفتارتان منفی هستید، از راه تغییر الگو های ذهنی و تصحیح رفتار استفاده کنید.

الیزابت اسکات، کارشناس مدیریت استرس، نکاتی مهم و قابل توجه درباره تبدیل افکار منفی به مثبت و انواع راه های مثبت اندیشی بیان می کند.

او به مردم توصیه می کند که با توجه به الگو های ذهنی، افکار منفی را به مثبت تبدیل کنند.

هنگامی که به یک الگوی منفی فکر می کنید، با خودتان بگویید “کافی است”.

افکار منفی به صورت الگو ادامه دارند و مانند زنجیره ای به هم متصل هستند

شوخ طبعی یکی از بهترین راه های مثبت اندیشی است

یکی از روش های رهایی از افکار منفی، افزایش شوخ طبعی و روحیه ای شاد است.

حتی زمانی که در زندگی خود با چالش مواجه هستید، سعی کنید سرگرم طنز و شوخ طبعی باشید.

سختی مشکلات و مسائل را با شوخ طبیعی رفع کنید. مهم است که بخندید و سرگرم باشید.

بعضی وقت ها، طنز و شوخ طبعی روشی مناسب برای کاهش استرس و اضطراب درونی میباشند.

با خواندن جوک های خنده دار، تماشای سریال طنز و دیگر منابع آن، افکار منفی را کاهش و مثبت اندیشی را افزایش دهید.

خوش بین باشید

مردان غیر جذاب

مثبت فکر کردن شبیه به تقویت عضله است.

هر چه بیشتر تمرین کنید، شانس بهتری برای مثبت اندیشی دارید.

محققان در بررسی انواع راه های مثبت اندیشی بر این باورند که خوشبین بودن، به مثبت اندیشی کمک می کند.

افراد خوشبین، سبک بیانی مثبتی دارند. اگر شما کارهای خوبی که انجام می دهید را به مهارت و تلاشتان مربوط می کنید، فردی خوشبین هستید

از طرف دیگر افراد بد بین، دارای سبک بیانی منفی هستند.

اگر کار های خوبی را که انجام می دهید، به نیرو های خارجی ربط دهید، فردی بد بین هستید.

افراد خوش بین مایل هستند تا اتفاقات ناگوار و بد را به اتفاقات خارج از کنترل آن ها ربط دهند

در حالی که افراد بد بین، چنین اتفاقاتی را تشدید می کنند و همیشه خودشان را از این بابت سرزنش می کنند.

با در نظر گرفتن چنین خصوصیاتی، سعی کنید مشکلات زندگی را به اشتباهات خود ربط ندهید و خودتان را سرزنش نکنید.

این مشکلات را همیشه مشکلاتی خارج از کنترل بدانید.

ادامه دادن مثبت اندیشی

جلب اعتماد مردم

هیچ روشی برای کم و زیاد کردن میزان مثبت اندیشی وجود ندارد.

حتی اگر خوش بین باشید، مثبت اندیشی در شرایط مختلف، تغییر می کند.

همچنین حتی ممکن است گاهی اوقات افراد بد بین، مثبت اندیش باشند.

در نهایت، سعی کنید از دوستان و خانواده خود نیز کمک بگیرید.

وقتی که به چیزهای منفی فکر می کنید، یک دوست یا اعضای خانواده را دعوت کنید تا بتوانید بازخورد های مثبت را در نظر بگیرید

برای کسب مهارت در انواع راه های مثبت اندیشی باید خودتان را پرورش دهید.

برخورد با افراد پر انرژی و خوش بین، افکار مثبت را به ذهنتان منتقل می کند.

بهترین راه های مثبت اندیشی

اعتماد به نفس کاذب

  • بیشتر بخندید و لبخند بزنید تا افکار مثبت به سراغتان بایند.
  • آب فراوان بنوشید.
  • مثل یک فرمانروا صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.
  • بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فرآوری شده.
  • با این ۳ نوع احساس زندگی کنید: انرژی، دلسوزی و همدلی.
  • از ورزش کمک بگیرید.
  • بیشتر بازی کنید.
  • بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
  • یکی از راه های مثبت اندیشی اینه که روزانه ۱۰ دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
  • خوب بخوابید، این مورد رابطه مستقیم با افکار مثبت دارد.
  • هر روز ۱۰ تا ۳۰ دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.
  • زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید.
  • افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
  • بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
  • خودتان را جدی نگیرید.
  • هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغ‌مان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
  • ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغ‌مان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.
  • از راه های مثبت اندیشی این است که به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.
  • اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
  • وقتی بیدار هستید بیشتر خیالپردازی مربوط به موفقیت داشته باشید.
  • حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید. برای کسب افکار مثبت حسادت را کنار بگذارید.
  • گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته شریک زندگیتان را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین می‌برد.
  • زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
  • با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
  • هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
  • مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد.
  • نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
  • لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
  • لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
  • سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه، از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلا در ملاقات با دیگران به جای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» یا «پر انرژی باشید.»
  • در مسیر آشنایی با راه های مثبت اندیشی باید افکارتان را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.
  • با خوشبینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.
  • از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری یا سعی کنیم کم‌تر با آنها برخورد داشته باشیم. برای افکار مثبت تلاش کنید.
  • به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.
  • به لحظات و خاطرات زیبا و دوست‌داشتنی گذشته خود فکر کرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
  • از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.
  • به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران‌کننده‌ دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
  • به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
  • از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم. افکار مثبت از درون شما شروع میشوند.
  • در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.

نتیجه نهایی در مورد راه های مثبت اندیشی

نگاه زنان عاشق

تفکر مثبت، روندی سریع نیست و نیازمند مراحل طولانی است.

تجزیه و تحلیل عادت های روزانه و تغییر در رفتار های منفی، به افزایش سرعت این روند کمک می کند.

دکتر ابراهیم محمدیان

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 16 آذر 1398 زمان : 16:00 بازدید : 26 نویسنده : ذهن زیبا

عشق اولین احساسی است که بر جهان حاکم است.

عشق اشکال مختلفی به خود می‌گیرد و به منظور اهداف مختلف شکل می گیرد.

انواع عشق یکی از با شکوه‌ ترین احساسات و دلیل بسیاری از احساسات دیگر است که از آن ریشه می‌گیرد.

از گیاهان گرفته تا حیوانات، عشق برای انسان‌ها، با یکنفر یا جمعی تجربه می‌شود.

هر رابطه‌ای که در جهان وجود دارد با عشق شکل می گیرد. در زمان سختی و بدبختی، عشق برقرار است و به فرد کمک می‌کند با وقار و فضل باشد.

عشق در زندگی ما چه نقشی دارد؟

عشقم و کجا پیدا کنم

عشق، شکل‌های گوناگونی را در زندگی یک شخص به خود گرفته، مانند نوازش مهرآمیز یک مادر، کمک پدر، بوسه پرشور از طرف همسر، نوازش محبت‌آمیز برادر یا خواهر و حمایت دلسوزانه از طرف دوست.

این احساسات مبهم پتانسیل تغییر زندگی را دارد.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که عشق مهم‌ترین جزء زندگی است

بدون آن، زندگی خالی است و با آن ، زندگی با معنی و گرم است.

مطلب زیر اهمیت عشق در زندگی و جهان را توضیح می‌دهد.

عشق شکلی دیگر از فداکاری، شور و اشتیاق و عملکرد مداوم است. بهترین روش برای ارزیابی خوشبختی، درک ارزش یک موقعیت و عاقلانه عمل کردن است.

می‌توانیم بگوییم که خوشبختی به طور غیر مستقیم با عشق مرتبط است.

خوشبختی چیزی نیست که بتوانیم بخریم، بلکه باید ایجاد شود.

عشق یک رابطه بین ملت‌ها نیست. این یک وضعیت ذهنی است که به روح آرامش می‌بخشد.

عشق فقط فقدان کشمکش نیست بلکه آرامش است. عشق ماندگار برای افراد دوست داشتنی حاصل می شود.

بررسی دقیق تر تاثیر عشق در زندگی انسان ها

خوب به موارد زیر دقت کنید

نسلی پس از نسل دیگر

کی ابراز عشق کنیم

اگر عشقی در نسل‌های پیش نبود، شما در این دنیا نبودید. خواندن این مقاله را حتما ادامه دهید!

نسل‌ها بعد از نسل‌ها عشق را حفظ کرده اند.

اگر پدر بزرگ و مادر بزرگ شما عاشق نبودند، والدین شما به دنیا نمی آمدند و اگر والدین شما عاشق نبودند، شما در این دنیا  نبودید.

چرخه زندگی و مرگ از قرن‌ها پیش ادامه یافته‌ است که نسل‌ها پس از نسل‌ها در این جهان به حیاتشان ادامه دادند.

البته این واقعیت مورد قبول است که، نوزادان بدون عشق هم می‌توانند متولد شوند، آن رابطه جنسی است که یک نوزاد را متولد می‌کند اما رابطه جنسی آن را پرورش نمی‌دهد.

عشق به پرورش کودک کمک می کند و رفاه و بقای او را تضمین می کند.

ایجاد رفاه برای انسان‌ ها خود نشانه اهمیت عشق در زندگی

عشق چیست

حتی مطالعات ثابت کرده‌اند، اگر عشق نبود، مردم نه تنها از لحاظ جسمانی بلکه از لحاظ روحی نیز بیمار می‌شدند.

کودکانی که از عشق محروم می‌شوند افسرده هستند و دچار اختلال شناختی، فیزیولوژیکی و عاطفی مانند مشکلات فکر کردن، ضربه زدن به سر و تضعیف روحیه می شوند.

بسیاری از بیماری‌ها به طور مستقیم با کمبود عشق در زندگی فرد تناسب دارند

وقتی فرد دچار استرس می‌شود، تغییری در هورمون‌های خون به وجود می آید که سیستم ایمنی را تضعیف می‌کند.

حملات قلبی زود هنگام و دیگر بیماری‌ های ناتوان‌ کننده، بیماری هایی هستند که به دلیل فقدان عشق بوجود می‌آیند.

دوست داشتن و محبوب بودن

مثلث عشق

فکر می کنید چرا انسان ها در دنیا به وجود آمده اند؟

برای اینکه کسی را دوست داشته باشند و کسی آنها را دوست داشته باشد که یکی از ضروری‌ترین اصول برای زنده ماندن انسان است.

اهمیت عشق در زندگی این را بیان می کند که دلیل بقای انسان فقط و فقط عشق است، زیرا هیچ چیز در جهان برتر از احساس عشق و محبت نیست

ما بوسیله عشق به دنیا آمدیم و آن را در طول زندگی خود به کار گرفتیم.

روابط خود با والدین، خواهر و برادر، دوستان، بزرگ‌ترها، همسر، کودکان و.. را با عشق حفظ کرده ایم.

بوسیله این رابطه‌ها است که ما زندگی را حفظ می‌کنیم.

در تمام طول زندگی خود مشغول دوست داشتن دیگران و دوست داشته شدن خود هستیم.

زندگی را به یک حیات ارزشمند تبدیل می کند

راه های کسب عشق پایدار

اگر عشقی در زندگی نبود، در آن اعتماد به نفس و ارزشی نبود و مفهومی نداشت.

این عشق است که زندگی روزمره را جذاب می‌کند و آن را لذت بخش و زیبا می‌سازد

افرادی که هرگز در زندگی خود عشق را تجربه نکرده اند، اغلب دیده می‌شوند که حالت تهاجمی، خصمانه و احساسی نسبت به کسانی دارند که عشق دارند.

همچنین، وقتی که عشقی وجود دارد، فرد می‌تواند با هر وضعیت هولناکی (از نظر مالی یا روحی یا فیزیولوژیکی) روبرو شود و به راحتی آن را بگذراند این خود یک اهمیت عشق در زندگی هر انسان است.

اغلب دیده می‌شود که زمانی که فردی از افراد خانواده خود با عشق حمایت می‌کند، می‌تواند در مقابل هر وضعیت خطرناک ایستادگی کند و بعنوان یک برنده ظاهر شود.

توانایی ارتباط برقرار کردن را بالا می برد

اگر جهان با “تنفر” اداره می شد و عشقی وجود نداشت، آیا این امکان برای انسانها وجود داشت که آرامش درونی و وارستگی را تجربه کنند؟

البته که به هیچ وجه، عشق تنها احساسی است که به ارتباط برقرار کردن یک نیروی مضاعف می بخشد.

این عشقی است که خدای متعال به فرزندان خود داده است و ما این عشق را نسبت به خداوند داریم که به بقای بشریت کمک کرده‌ است

البته این این احساس فضیلتی است آن قادر مطلق از روی لطف و بخشش به ما ارزانی داشته است.

آرامش و کامیابی در نهایت به اهمیت عشق در زندگی اشاره دارند

عشق زن و مرد از نظر دین

جهان را بدون عشق تصور کنید! اول از همه دنیایی وجود نخواد داشت زیرا جنگ و خشونت همه جا را می گیرد و اگر چیزی هم باقی بماند در جنگ های جهانی بعد، از بین خواهد رفت.

عشق به حفظ صلح و کامیابی کمک می‌کند و در نتیجه تضمینی برای زندگی است

عشق افراد را با احساسات صلح‌ آمیز مرتبط می‌سازد و از احساسات منفی مانند خشونت، پرخاش، خشونت و وحشی گری و دشمنی دور می کند.

تنها زمانی که افراد در زندگی خود عشقی ندارند به رفتار خصمانه روی می آورند.

زندگی بدون عشق جهنم است

زندگی بدون عشق تنها زنده ماندن محض است، زیرا عشق همان چیزی است که به زندگی ارزش می دهد.

عشق مانند روغن عمل می‌کند و به چرخ زندگی اجازه می‌دهد تا به راحتی  بچرخد.

وقتی ما تحت تاثیر عشق قرار میگیریم، به افراد، فراتر از خودمان اهمیت می دهیم و به چیزهایی فراتر از نگرانی ها و نیاز ها می‌نگریم.

بزرگ‌ترین نمونه این امر مادر ترزا است که در طول زندگیش دیگران را دوست داشت و به عشق دیگران نیز توجه داشت.

او برای بهبود جامعه و کودکان کار می‌کرد و زندگی اش را برای این ماموریت فدا کرد.

اگر عشق نبود، احساس نگرانی، محبت، صمیمیت، فداکاری و این‌جور چیزها در زندگی وجود نداشت.

چرا ما به عشق نیاز داریم؟؟؟

روانشناسی عشق پدر به فرزند

انسان‌ها در تعامل اجتماعی و شکل‌گیری روابط پیشرفت می‌کنند اگرچه این رابطه با یک دوست، یک خویشاوند، یا یک حیوان خانگی باشد.

افراد نیاز ذاتی برای تجربه پیوندهای قوی دارند و به عشق نیاز دارند تا از اثرات مخرب تنهایی اجتناب کنند.

نوع عشقی که فرد به آن مشتاق است، مسیر زندگی و آینده آن‌ها را تعیین می‌کند، بدون آن اراده ای برای انجام کارها در زندگی ندارد و ممکن است افسردگی و دیگر بیماری ها را تجربه کند

کسانی که آرزوی داشتن خانواده را دارند در تمام طول زندگی خود تلاش می کنند تا لذت والدین بودن را بچشند و یا اینکه ازدواج کنند.

افرادی که از ملاقات با دیگران لذت می‌برند، سبک زندگی را دنبال می‌کنند که به آن‌ها اجازه می‌ دهد تا با افراد مختلفی با تحربیات متفاوت مواجه شوند و روابط و تجارب گوناگونی دارند که درک خود از دیگر انسان‌ ها و فرهنگ‌ های دیگر را گسترش می‌دهند.

همانطور که دیدن اهمیت عشق در زندگی بسیار آشکار است اما دانستن آنها به شما کمک می کند بهتر بتوانید از کیفیت زندگی خود کنترل داشته باشید و آن را مدیریت کنید.

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 زمان : 16:00 بازدید : 27 نویسنده : ذهن زیبا

افسردگی سالمندان نیز همه‌ی علائم افسردگی را دارد اما به شکلِ اختصاصی تری به سن، گذرِ زندگی، نزدیکی به مرگ و آنچه با سالمندی مرتبط است، گره می خورد.

افسردگی سالمندان شاید بدون اتفاقی خاص یا با رخ دادن واقعه ای مانند:

  • مرگ دوستان یا نزدیکانِ هم سن و سال
  • ورود به خانه‌ی سالمندان
  • طرد شدن از جمع ها و مهمانی ها
  • بی توجهی هایِ زیاد از طرف فرزندان در دنیایِ شلوغِ امروزی
  • مصرفِ داروی خاص که افزاینده‌ افسردگی است
  • مرگ همسر یا عزیزان
  • بیماریِ خاص
  • و…

شروع شود.

با من همراه باشید تا با علائم افسردگی سالمندان آشنا شوید و با تشخیص به هنگام و اقدام به درمان از پیش روی این مورد در عزیزانتان جلوگیری کنید.

در این صورت حتما زندگی جدید، تازه و شگفت انگیزی به آنها خواهید بخشید.

دوران سالمندی پس از سالها تلاش، می تواند به بهترین و سبزترین دوران زندگی هر انسانی تبدیل شود

با افزایش آگاهی این سرسبزی و طراوات را به خود یا عزیزانتان هدیه دهید!

فضای ذهنی سالمندان و شروع افسردگی در آنها

افسردگی-در-سالمندان

افسردگی سالمندان می تواند به صورت ذهنی و درونی با واگویه هایی در وجود آنها ریشه بدواند.

به موارد زیر دقت کنید:

  • دوست عزیزم از دنیا رفت، او هم سن من بود یا حتی کمی کوچکتر. مرگ از رگ گردن به من نزدیکتر است.
  • پدرشان را به خانه‌ی سالمندان بردند، او حالا چه حسی دارد. ممکن است این اتفاق برای من هم رخ دهد.
  • به آخر زندگی رسیدم و بسیاری از آرزوهایم محقق نشد؛ آنچه دوست داشتم را هیچگاه انجام ندادم و دیگر زمانی برای آنها ندارم.
  • فرزندم مهاجرت کرد. شاید دیگر هیچگاه او را نبینم.
  • دردهایِ جسمی مرا لحظه ای آرام نخواهند گذاشت. روزهایم با درد آغاز می شوند و با درد پایان می یابند.
  • زندگی پوچ است. دوران سالمندی که تصمیم داشتم به خستگی درکردن، باغبانی، سفر و… بگذرانم با خمودگی، بی انرژی، بی هیچ تفریح، سفر و شادی سپری می شود.
  • تمام زیبایی هایم را از دست داده ام، از دید بقیه زشت و منفور شده ام.
  • نه می توانم دردی از خودم دوا کنم نه دیگری. مزاحم همه هستم. کاری از من بر نمی آید.
  • بیماری های مختلفی که گریبان من را گرفته اند به زودی مرا از پا درخواهند آورد.
  • و…

خُب…!! سعی کنید خودتان را جایِ سالمندان بگذارید… کسی مدام در ذهنتان جملات این چنینی می گوید و تنها چیزی که دارید ناامیدی است.

با من در این مقاله همراه باشید و ناامیدی ها را به امید تبدیل کنید …

علایم افسردگی سالمندان چیست؟

سالمندان-افسرده

قصد دارم علائم افسردگی سالمندان را مطرح کنم تا آنها را در خود یا عزیزانتان بررسی کنید.

موارد زیر از مهم ترین نشانه های افسردگی در سالمندان است.

  1. بی علاقگی شدید سالمند نسبت به مواردی که زمانی بسیار دوستش داشت.
  2. بی میلی و بی انگیزگی در رسیدگی به خود (حمام، اصلاح صورت، تعویض لباس و…)
  3. ردپایِ جملاتِ ناامیدکننده در اغلب گفتگوها…
  4. منزوی شدن و کم حرفی…
  5. عدمِ تمایل به حضور در مهمانی ها و…
  6. مدام در گذشته ها بودن و از گذشته ها گفتن.
  7. بی اشتهایی خود از نشانه های افسردگی سالمندان است.
  8. مشکل در به خواب رفتن های شبانه، خواب بی کیفیت، چرت زدن های مدام روزانه.
  9. احساسِ غم همیشگی. گریه های بی دلیل.
  10. فراموشی و ضعف حافظه‌ی شدید.
  11. رخوت، سستی و خستگی مدام حتی از همان آغازِ صبح و بیدار شدن از خواب.
  12. تغییراتِ بارزِ احساسی، فکری، عملکردی…
  13. احساس اضطراب، فشار یا استرس های بی دلیل و ناگهانی.
  14. میل به مرگ یا منتظر آن بودن همراه با ترس یا بدون واهمه.
  15. بدخلقی، بداخلاقی، زود از کوره در رفتن.
  16. عدم کارایی و لذت نبردن…

وقت آن است که افسردگی سالمندان را جدی بگیرید

علائم-افسردگی-سالمندان

افسردگی در سنین بالا را جدی بگیرید!

اگر مواردی که تا اینجا گفتم را در خود یا سالخوردگان اطرافتان مشاهده می کنید، آن را امری طبیعی در روند پیری ندانید.

بسیاری از سالخوردگان با وجودِ نشانه های اجتناب ناپذیر پیری، سرحال، قبراق، شاد و پر جنبُ جوش هستند

پس هرگز فراموش نکنید که افسردگی، بی انگیزگی و بیحالی از علایم عادی و طبیعی سالخوردگی نیست.

اینها علایم مهم بیماری فلج کننده‌ی افسردگی سالمندان است!

شما می توانید این علایم را حتی اگر پدر، مادر، پدربزرگ یا مادربزرگ شما حرفی نمی زنند یا سعی در انکار دارند، ببینید و نجات بخش آنها شوید..

یک مشاور روانشناس و روان درمانگر ماهر و باتجربه با بررسی افسردگی سالمندان در افراد می تواند خستگی ها، بی هدفی، رنجوری، بدبینی و علت بی انگیزگی را از سالمند بگیرد و نشاط، پویایی، هدف و خوش بینی را جایگزین کند.

به داروهای مصرفی خود یا عزیزانتان توجه کنید

مصرف برخی از داروها با ایجاد علائم افسردگی در سالمندان، آنها را سست، کم توان و افسرده خواهد کرد.

برخی از این داروها را نام می بریم تا شما در مراجعه به مشاور خود یا تماس با روانکاوان سایت ویکی روان حتما آنها را مطلع گردانید:

  • قرص های خواب
  • داروی های فشار خون
  • داروهای روانپزشکی
  • انواع داروهای تسکین درد
  • داروهای کنترل کلسترول خون
  • و…

در جلسات مشاوره‌ خود از هر بیماری هرچند بی اهمیت یا هر دارو هرچند مسکنی معمولی که سالمند مصرف می کند، بگویید.

مسائل اجتناب ناپذیر پیری می تواند افسردگی را ایجاد کند

سالمندان و ازدواج

بالا رفتن سن، تحلیل بدن، تغییرات در فعالیت های ارگان های مختلف (قلب، مغز و…)، برهم خوردن شیمیِ مغز و موارد این چنینی می تواند علت بروز افسردگی شوند.

به بیان دیگر تغییراتِ جسمی در پیری منجر به ناهماهنگی های روحی خواهند شد که همانطور که گفتیم این اختلالات روانی در سالخوردگی نباید طبیعی قلمداد شوند بلکه حتما باید درمان گردند.

از جمله این تغییراتِ جسمی می توان افسردگی عروقی را نام برد که در آن رگهای خونی سفت می شوند و خون رسانی کافی و درست به اندامها و مغز با مشکل مواجه می شود.

جریان خونِ محدود در مغز، علایم افسردگی را ایجاد یا به شدت تشدید خواهد کرد..

پس سالمند نه تنها از لحاظ روحی بلکه از لحاظ جسمی (سکته های قلبی و مغزی، شروع بیماری آلزایمر و…) نیز باید به خوبی بررسی گردد.

یک مشاور روانشناس تیزبین و باتجربه با پرسیدن سوالات درست و به جا و ارجاع شما به پزشک یا روانپزشک مربوطه در درمان افسردگی سالخوردگی قدم های بزرگی برخواهد داشت.

راهکارهایی برای درمان افسرده خویی سالخوردگی

افسردگی-در-سالمندان-ما

قبلا در مقاله ای به بررسی راه های درمان افسردگی سالمندان پرداختیم.

از دید روانشناسی علایم افسردگی سالخوردگی را می توان با روش هایی کاهش داد.

سالخوردگان به کمک، همراهی و مراقبت های شما نیازمندند.

گاهی افسردگی چنان آنها را در خود حل میکند که نمی توانند هیچ قدم مؤثری برای خود بردارند.

این جور مواقع راهکارهای شما آنها را به زندگی بازخواهد گرداند:

برنامه های روازنه برای نظافت آنها بگذارید

به شکل محترمانه و غیرمستقیم از آنها بخواهید دوش بگیرند، صورتشان را اصلاح کنید یا اگر تمایل دارند در حمام کردن کمکشان باشید.

برای درمان افسردگی از لباس های زیبا با رنگ های شاد، مام و عطر، اکسسوری خاص (عصا، عینک، کلاه، ساعتهای جیبی و…) غافل نشوید.

  • آنها را غافلگیر کنید و در یک عصر پاییزی لحظاتی خوش برایشان بسازید. غذا یا خوراکی، گلهای رنگی و… که دوست دارند همراه خود ببرید و لذت بردن را به یادشان بیاورید!
  • با آنها در موارد مختلف مشورت کنید، نظرشان را بگیرید؛ اجازه دهید احساسِ بزرگی و ارزشمندی کنند.
  • پیک نیک ها و گردش های یک روزه ی خانوادگی برایشان تدارک ببینید و از آنها درباره‌ی محلِ پیک نیک و آماده کردن وسایل نظر بخواهید و کمک بگیرید.
  • گلدان های سبز خانگی و پرندگان خانگی به خانه شان ببرید تا از آنها مراقبت کنند. پرندگان به نسبت سایر پت های خانگی کارِ کمتری دارند.
  • آنها را ببینید، بشنوید و درک کنید: از برخوردهای پرخاشگرانه با آنها به شدت پرهیز نمایید. صبوری، همدردی، آرامی و مهربانی را با آنها تمرین کنید!
  • هرچقدر هم که آدمی منزوی و گوشه گیر باشد، افرادی هستند که در غمگین ترین زمانها هم از ته قلب پذیرایشان است. تدارک دادن دروهمی با نوه، دوست یا آدم های مهم زندگی سالخوردگان، آنها را شاداب و سرزنده خواهد کرد.
  • خاطرات خوش گذشته را به یادشان بیاورید و از آینده‌ی روشن برایشان بگویید.

سازنده‌ هدف باشید

روانشناسی رسیدن به هدف

شرایط کتاب خوانی، نقاشی کردن یا هرآنچه دوست دارند را برایشان فراهم کنید.

موقعیتی ایجاد کنید تا هنر یا علایقشان را به صورت ساده و ابتدایی یاد بگیرند

می توانید خودتان چیزی را به آنها بیاموزید و از آنها تکلیفی را بخواهید.

سازنده‌ امید باشید

یک روز در هفته یا ۲ بار در ماه و… را به صورت منظم تعیین کنید تا با آنها وقت بگذرانید.

باهم آشپزی کنید؛ قدم بزنید، کافه بروید، شعر بخوانید، تجربه‌ی تازه رقم بزنید و… در این صورت آنها با امیدی خوش منتظر روزِ موعود خواهند ماند.

  • در مورد قبل فعالیتی را انتخاب کنید که آنها دوست دارند.. به تمام جملاتی از آنها که با دلم می خواهد کجا باشم، با چه کسی باشم، دوست دارم چه کنم، ای کاش با دوستم بودم و… اگر چنین می شد و… دقت کنید و از معجزه‌ی نظرخواهی با آنها غافل نشوید.
  • در تسکین دردهای جسمی آنها با آب درمانی، ماساژدرمانی، طب سوزنی، طب سنتی و… غافل نشوید. البته همراهی با آنها و کمک به شاد کردنشان می تواند دردهای عصبی را به مقدار قابل توجهی در آنها کاهش دهد.

کمبود برخی هورمون ها یا ویتامین ها از جمله ویتامین B12 می تواند به افسردگی سالخوردگی دامن بزند.

انجام آزمایشات خون و… را فراموش نکنید. مولتی ویتامین ها با تجویز پزشک بسیار مؤثر خواهند بود.

شغل های خانگی برایشان راه اندازی کنید و خودتان تا جایی که زمانتان اجازه می دهد همراهیشان کنید. کمک کنید درآمد ناچیزی داشته باشند و احساس کنند وابستگیشان کمتر شده است.

محیط زندگی و خانه‌ آنها را منظم و تمیز نگاه دارید. با قاب، گلدان های گل و دکوری های کوچک، خانه‌شان را رنگ و زیبایی ببخشید.

وسیله های کهنه را دور بریزید؛ در گلدان های خالیِ خانه شاخه های گل قرار دهید و…

مراجعه به روانشناس خلاق و ماهر شما را جوان تر خواهد کرد

مشاوره-با-سالمندان

روانشناس ماهر و خلاق می تواند با کاهش یا برطرف کردن علائم افسردگی سالمندان جوانی و تحرک را به شما بازگرداند.

بسیاری از سالمندان میلی به گفتگو ندارند و به طور واضح از درونیات خود نخواهند گفت.

روانشناس همدرد، خوش خلق و با تجربه با ایجاد فضایی راحت و صمیمی و القای حس امنیت به سالمند باعث می‌شود حرف بزند و اعتماد کند

همین گفتگوها و اعتماد کردن ها تأثیر فروانی بر خوش کردنِ حال بیمار خواهند گذاشت.

روانکاو حرفه ای افسردگان سالخورده را می بیند، علایم را در آنها شناسایی می کند و از این راه به درون آنها پی خواهد برد.

سپس به هر بیمار با توجه نوع و شدت علایم راهکار خواهد داد یا اطرافیان را آگاه خواهد نمود.


افسردگی سالمندان درمان پذیر است و در صورت درمانی درست و اصولی، کیفیت زندگی سالمندان به شدت تغییر خواهد کرد.

با روانکاویِ تخصصی، مهمترین فاکتورها یعنی شادی و لذت به لحظاتِ بیمار سالخورده اضافه خواهد گردید.

فکر نکنید دیگر دیر شده و از شما گذشته، زندگی شما بسیار ارزشمند است.

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 09 آذر 1398 زمان : 16:00 بازدید : 46 نویسنده : ذهن زیبا

شعار سال 2017 روزجهانی پیشگیری از خودکشی (10 سپتامبر) عبارت بود از: یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید. به این بهانه تصمیم گرفتیم در مورد روش های ساده پیشگیری از خودکشی بگوییم.

لازم است با موسسهQRP بیشتر آشنا شویم:

QRP  مخفف سه سروواژه بپرس (Question )، ترغیب کن ( Persuade) و ارجاع بده (Reffer ) است. موسسه پیشگیری از خودکشی معتقد است سه کار کلیدی ساده هست که هر فردی می تواند برای کمک به زندگی یک نفر یاد بگیرد. لازم است یاد بگیریم علایم هشدار دهنده خودکشی چه هستند، چطور امید را به فرد تزریق کنیم و چطور کمک بگیریم. 

در طی سه ماه گذشته متاسفانه شاهد خبر خودکشی هایی در اصفهان و در جریان زلزله غرب کشور نیز بوده ایم . نتایج تحقیقات نشان داده اند که گزارش خودکشی در صدا و سیما میزان خودکشی را تا 10 روز پس از گزارش افزایش میدهد.

بر این اساس بهتر است زمان  گفتگو در مورد خودکشی این نکات را رعایت کرد:

1.         آمار مربوط به خودکشی باید با دقت و صحیح مورد بحث قرار گیرد.

2.         اطلاعات واقعی و معتبر مورد استفاده قرار گیرد.

3.         اظهار نظرهای خلق الساعه خیلی به دقت صورت گیرد.

4.         از بزرگنمایی اطلاعات مربوط به خودکشی بر اساس داده های محدود و اندک و نیز استفاده از اصطلاحاتی مانند "اپیدمی خودکشی" و نیز "مکانهایی با میزان خودکشی بالا" اجتناب شود.

5.         از بیان خودکشی به عنوان یک رفتار قابل درک در برابر تغییرات اجتماعی و سیاسی به جد اجتناب گردد.

6.          در گفتگو در مورد خودکشی از علایم هشدار دهنده برای اقدام به خودکشی، آمارهای معتبر موجود رد مورد چنین رفتارهایی، درمان های در دسترس و امکان پذیر برای پیشگیری از خودکشی و نیز روشهای پیشگیری از خودکشی صحبت شود و مطالبی را برای افزایش خوانندگان و شنوندگان برنامه آورده شود

 

چگونه خبر مربوط به خودکشی گزارش شود:

1.         از پوشش احساساتی خبر مربوط به خودکشی باید به طور جد اجتناب گردد.

2.         گزارش خبر تا حد امکان مختصر باشد.

3.         وجود هر گونه مشکل یا بیماری روانپزشکی در فرد خودکش میبایست گزارش گردد.

4.         از چاپ عکس فرد خودکش، روش بکار گرفته شده و توصیف مکان ارتکاب میبایست امتناع شود.

5.         از درج خبر مربوط به خودکشی در صفحه اول اجتناب گردد.

6.          از بیان و توصیف جزئیات روش خودکشی اجتناب شود. معمولا خبر مربوط به خودکشی بیشتر در روش خودکشی اثر میگذارد تا دفعات اقدام به خودکشی.

7.         اخبار مربوط به مکان خودکشی مانند پل، مکان های بلند، صخره؛ ریل آهن منجر به افزایش خودکشی با استفاده از مناطق فوق میگردد.

8.         خودکشی نباید به عنوان رفتار توصیف ناکردنی و یا ساده تعبیر نمود؛ بلکه از آن به عنوان رفتاری پیچیده که از عوامل بسیاری مانند بیماری پایدار روانی، جسمانی، سوء مصرف مواد مخدر، مشکلات خانوادگی و روانشناختی متاثر میباشد یاد نمود.

9.         نباید از خودکشی به عنوان روشی برای سازگاری با مشکلات فردی مانند ورشکستگی، شکست عشقی، شکست تحصیلی نام برد.

10.     در گزارش مربوط به خودکشی باید به اثرات سوء آن در اقوام فرد خودکش از نظر "لکه ننگ" و "رنج روانشناختی" نام برد.

11.     "قهرمان" خطاب کردن افراد خودکش این را به افراد مستعد القاء میکند که افراد خودکش مورد عزت و احترام جامعه خود هستند.

12.     بیان عواقب جسمانی موارد اقدام به خودکشی مانند ضایعات مغزی، فلج و غیره اثر محافظت کننده دارد.

 

در برخورد با کسانی که در معرض اقدام به خودکشی قرار دارند، چه اقدامی میشود انجام داد:

1.         از او بپرسید: چه چیزی وی را اینقدر آشفته کرده است؟

2.         در صورت وجود تردید برای صحبت کردن در مورد مشکلات، اصرار کنید که بر این تردید غلبه کرده و راجع به مشکلاتش گفتگو کند.

3.         اگر احساس میکنید که وی افسرده است، در مورد وجود فکر خودکشی از او سوال کنید. چنین سوالی او را به خودکشی ترغیب نخواهد کرد.

4.         با اصرار سعی نکنید که او را از اقدام به خودکشی منصرف سازید، در مقابل به او نشان دهید که وی را درک میکنید و شما برای وی اهمیت قائل میشوید. به کمک کنید که احساس کند در این شرایط بحرانی وی تنها نیست.

کمک کنید که بداند تمایل به خودکشی موقتی است، بیماری افسردگی قابل درمان است.

 منابع :

 www.qprinstitue.com

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : پنجشنبه 07 آذر 1398 زمان : 16:00 بازدید : 21 نویسنده : ذهن زیبا

امروزه صحبت کردن یکی از کلید‌های موفقیت است ولی هستند کسانی که به خاطر ترس از صحبت کردن در جمع از حرف زدن در محافل مختلف اجتناب می‌کنند. هراس از صحبت در جمع حسی کاملا طبیعی است و هر کسی حداقل یک بار آن را تجربه کرده می‌کند. شاید شما هم در هنگام صحبت کردن در جمع ناخودآگاه عصبی می‌شوید و ذهنتان جملات منفی را با خود تکرار می‌کند. به همین دلیل فقط واکنش‌های منفی دیگران را نسبت به خودتان می‌بینید. اضطراب عامل اصلی این مشکل است ولی جای نگرانی نیست چون با به کار بردن روش‌های مناسب می‌توانید این مساله را برطرف کنید. در ادامه ابتدا علل بروز ترس از صحبت در جمع و سپس راه‌های کاهش آن را ذکر خواهیم کرد.

علت ترس از صحبت کردن در جمع چیست؟

ترس از صحبت در جمع تا حدودی طبیعی است، اما زمانی که فرد نتواند آن طور که باید صحبت کند، در دسته اختلالات اضطرابی و یکی از انواع فوبیا قرار می‌گیرد. اصلی‌ترین علت آن هم انتظارات غیر واقعی فرد از خودش است، که عمدتا ریشه در شیوه تربیتی نادرست والدین دارند. بخش دیگری از ترس این افراد نیز به دلیل اضطراب به وجود می‌آید. به طوری که حتی از تصور صحبت در جمع نیز دچار ترس و علائم اضطراب می‌شوند.

هم نین یکی دیگر از دلایل ترس ریشه در تفکر کمال گرایی دارد. زمانی که فرد احساس می‌کند به قدر کافی خوب نیست ترس او را فرا می‌گیرد. این ترس زمانی شروع می‌شود که فرد به قضاوت و داوری خود می‌پردازد و به خود نمره می‌دهد.

 

نقش خود فرد در بروز و ادامه ترس از صحبت کردن در جمع

تعیین علت ترس برای درمان استرس و اضطراب بسیار مهم است. اگر از صحبت در جمع واهمه دارید مسلما برخی رفتارهای خودتان نیز در در ایجاد این ترس نقش دارد. نمونه‌هایی از این رفتارها به شرح زیر می باشد:

1- حضور کمرنگ در اجتماع مقدم بر ترس از صحبت کردن در جمع

بعضی از مردم به ندرت با دیگران وقت می‌گذارند. افرادی که در جمع حاضر نمی‌شود و از آن فرار می‌کنند؛ پس موقعیت‌های کمتری برای مقابله با ترس‌های خود خواهند داشت. در نتیجه حتی در شرایطی که لازم است در جمعی صحبت کنند از آن می‌ترسند و احساس می‌کنند کار بسیار سختی در انتظارشان است.

2- خودگویی منفی 

این مشکل بسیار جدی است و اصلا نباید آن را دست کم بگیرید. بسیاری از افرادی که دچار ترس از صحبت هستند این مشکل را دارند. آن‌ها همیشه بدترین اتفاق ممکن را در حین سخنرانی تجسم می‌کنند و فکر می‌کنند همه چیز خراب می‌شود. در این حالت اصلا مهم نیست آن فکر چیست فقط باید چیزی پیدا شود که فرد مضطرب شود. بنابراین هر فکری که به ذهن می‌رسد باعث عدم موفقیت در نظر گرفته می‌شود. برای از بین بردن افکار منفی کلیک کنید.

3- برنامه ریزی ضعیف

بیشتر افرادی که از صحبت در جمع هراس دارند برای آن به خوبی برنامه ریزی نمی‌کنند. به همین دلیل تمرین کافی ندارند در نتیجه در حین سخنرانی اشتباهات بیشتری می‌کنند.

ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن دیگران نیز علت دیگری برای ترس از سخنرانی است پس بهتر است پیش از سخنرانی فقط کمی تمرین کنید. افرادی که خجالتی و کم رو هستند نیز از صحبت در جمع فراری هستند و معمولا هم اقدامی برای بهبود روابط اجتماعی خودشان انجام نمی‌دهند.

 

برای غلبه بر ترس از صحبت کردن در جمع چه کنیم؟

برای غلبه بر ترس از صحبت در جمع نیازی به عجله نیست. ابتدا ترس خود را بپذیرید و برای مقابله با آن در جلسات مشاوره کنترل استرس شرکت کنید. روانشناسان با به کارگیری روش‌های درمان فوبیا به طور تخصصی به درمان می‌پردازند. شما می‌توانید با گام زیر نیز شروع به از بین بردن این ترس خود نیز بکنید:

1- از صحبت در جمع‌های کوچک شروع کنید

بهبود مهارت کلامی کاری قدم به قدم است. پس بهتر است در ابتدا از جمع‌های کوچک و خودمانی شروع کنید و کم کم با تعداد نفرات بیشتری رو به رو شوید تا صحبت در جمع برایتان عادی شود.

2- در کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزش سخنرانی شرکت کنید

این کارگاه‌ها فنون بی نظیری برای مقابله با استرس و موضوعاتی مثل خشکی دهان و کنترل لرزش بدن در اختیار شما قرار می‌دهند. برای مثال به شما یاد می‌دهند که با مکث کردن هم به خودتان و هم به حضار فرصت فکر کردن بدهید.

3- شروع مقتدرانه

سخنرانی خود را با اقتدار و محکم شروع کنید. اگر ابتدای صحبت خود را با کم رویی و صدای آهسته شروع کنید دیگر به سختی می‌توانید کنترل اوضاع را در دست بگیرید.

4- ورزش و رژیم منظم

برای یک سخنرانی خوب باید هم بدن و هم ذهن آماده ای داشته باشید. ورزش منظم، خواب کافی و تغذیه مناسب داشته باشید. تمرینات ورزشی علاوه بر اینکه ذهن شما را آماده می‌کنند به افزایش اعتماد به نفس نیز کمک می‌کنند.

5- بی خیال نشوید

اگر سخنرانی خوبی را پشت سر گذاشتید فکر نکنید که دیگر همه چیز حل شده و شما استاد سخنرانی شده اید! ترس از سخنرانی کاملا برگشت پذیر است و اگر تمرینات خود را ادامه ندهید دوباره دچار ترس از می‌شوید.

در نهایت اینکه فقط به فکر حل مشکل ترس از صحبت در اجتماع نباشید بلکه تلاش کنید اضطراب خود را به صورت ریشه ای از بین ببرید. افراد زیادی این مشکل را داشته‌اند و با تمرین و مقابله با آن خود را حل کرده‌اند و اکنون به راحتی در جمع صحبت می‌کنند.

منبع https://honarehzendegi.com/fa/ترس-از-صحبت-کردن-در-جمع

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : پنجشنبه 30 آبان 1398 زمان : 16:00 بازدید : 28 نویسنده : ذهن زیبا
یکی از سخت ترین کارها در مناسبات عاشقانه ما، لمس کردن تفاوتها و اختلافات است. اغلب، وقتی که زوجها در مذاکراتشان اختلافی دارند این مسئله می تواند به «مباحثه» و بدون آگاهی به مجادله» تبدیل شود. ناگهان حالت دوستانه صحبت عوض شده با سرزنش، گله و شکایت، افترا، امر و نهی، دلخوری و شک و تردید شروع به آزار یکدیگر می کنند. • مردها و زنها با این نحوه مباحثه، نه تنها به احساسات خود بلکه به مناسباتشان نیز صدمه می زنند. همان گونه که ارتباط» یکی از اساسی ترین رکن مناسبات ماست، مباحثه و دعوا هم می تواند ویران کننده ترین رکن باشد. زیرا هر قدر با کسی نزدیک تر باشیم، راحت تر است که ضربه بزنیم و یا ضربه بخوریم.

همانگونه که «ارتباط» یکی از اساسی ترین ركن مناسبات ماست، مباحثه و دعوا هم میتواند ویران کننده ترین رکن باشد.

بنا به تمام دلایل منطقی، من شدیدا به زوجها توصیه می کنم که بحث و دعوا نکنند. وقتی که دو نفر رابطه عاطفی و جنسی ندارند، خیلی راحت تر است که در موقع بحث و مذاکره خود را از معرکه کنار کشیده به حالت انفعالی بمانند. ولی زمانی که دو نفر رابطه احساسی و جنسی دارند، وقت بحث و دعوا، خیلی آسان تمام مسائل را به خودشان می گیرند. . به عنوان یک راهنمای اساسی: هرگز دعوا نکن، در عوض بر له و عليه آن مسئله بحث کن. در مورد خواستهات مذاکره کن ولی دعوا نکن. امکانش هست که با صداقت و روراستی خود، حتی احساسات منفی خودمان را نیز بدون جنگ و جدل، مطرح نماییم. . بعضی از زن و شوهرها، تمام مدت در حال دعوا بوده و به تدریج شاهد مرگ عشقشان هستند. از طرف دیگر، بعضیها نیز به طور افراط آمیزی، احساسات صادقانه خود را در نطفه خفه می کنند تا از برخورد و بحث و جدل خودداری نمایند. در نتیجه خفه کردن احساسات حقیقی و صادقانه خود، تماس با احساسات عاشقانه خود را نیز از دست میدهند. جفتی در حال جنگ و جفتی دیگر در جنگ سرد به سر می برند.. • بهترین راه برای هر زن و شوهری، یافتن حالت متعادلی بین این دو حالت افراطی می باشد. با به یاد آوردن اینکه ما از سیاره های مختلفی هستیم، و همین طور با کسب مهارتهایی برای برقراری یک ارتباط خوب، امکان دارد که از مباحثات پرهیز کنیم بی آنکه احساسات منفی را خفه کرده با عقاید و امیال خود برخورد نماییم.

 

منبع :

https://en.wikipedia.org/wiki/Men_Are_from_Mars,_Women_Are_from_Venus

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 25 آبان 1398 زمان : 16:00 بازدید : 51 نویسنده : ذهن زیبا

انواع اختلال های شخصیت
 رفتار برخی از مبتلایان به اختلال شخصیت کاملا آشکار است، به نظر کارشناسان بهداشت روان، جوانان و دیگر افرادی که  طی سالیان متمادی  باقانون مشکل داشتند، مشخصا از اختلال شخصیت ضد اجتماعی رنج می برند - آنها هیچ آشنایی با قواعد جامعه ندارد، طبق امیال و خواسته های خود  عمل می کنند و قادر به کنترل خود نیستند. کسی که خودشیفته است در جستجوی توجه مداوم از طرف دیگران بوده و زمانی که اوضاع بر وفق مراد او نباشد نیست و نابود می‌شود. دختری که لباس های تحریک کننده می‌پوشد طغیان های هیجانی زیادی دارد و دائم ارتباطش را با دوستانش بهم می‌زند این فرد ممکن است که مشکلی داشته باشه که به عنوان اختلال شخصیت نمایشی شناخته می‌شود.
کسی که عمدا به خود جراحتی وارد می‌کند یا اقدام به خودکشی کند دچار اختلال شخصیت مرزی باشد.
جان گاندرسون از بیمارستان مک لینخاطر نشان می‌کند:" مهمترین ویژگی ای بیماری اقدام متعدد به خودکشی است . این اقدامات  معمولاً به دلیل مشکلات ارتباطی با دیگران انجام می شود. به عنوان مثال این بیماران پس از درگیری با دیگران به مصرف بیش از حد دارو و مواد روی می آورد یا مچ دستش را می‌برند به مرکز فوریت‌های پزشکی اجراع می‌شوند.
ویژگی هایی که در سایر مبتلایان به اختلال های شخصیت وجود دارد به اندازه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و شخصیت مرزی چندان آشکار نبوده و نیستند. به عنوان مثال آرام و ساکت که به نظر می رسد هرگز با دیگران درگیر نمیشود ممکن است مشکلاتی فراتر از خجالتی بودن داشته باشد، چنین شخصی امکان دارد ویژگی‌های اختلال شخصیت اجتنابی را داشته باشد برخی افراد مبتلا به شخصیت خود را قبول کرده و چگونگی  استفاده مناسب از ویژگی های خود را فرا گرفتند.
 به عنوان مثال بسیاری از افراد موفق اختلال شخصیت وسواس فکری عملی دارد که با نگاه می کند در در مورد از ما تبدیل داشته باشند به گونه ای که در مشاغل بسیار پیچیده و موفقیت برسد و اختلال شخصیت در دامنه وسیعی استفاده کنند اما یک ویژگی منحصر به فرد مبتلا به اختلال شخصیت این است که رفتارشان عجیب وخارج از حد به نظر می رسد.
برگرفته از کتاب بیماری ها و اختلال های شخصیت
نویسنده هال مارکوویتز

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : پنجشنبه 16 آبان 1398 زمان : 16:00 بازدید : 29 نویسنده : ذهن زیبا

اختلال دو قطبی چیست؟
اختلال دوقطبی یک بیماری روانی است که با تغییر شدید خلق و خوی مشخص می شود. علائم می تواند شامل حال و هوای بسیار بالا به نام شیدایی باشد. آنها همچنین می توانند شامل قسمت های افسردگی باشند. اختلال دوقطبی همچنین به عنوان بیماری دو قطبی یا افسردگی مانیک شناخته می شود.

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در مدیریت کارهای روزمره زندگی در مدرسه یا محل کار یا حفظ روابط مشکل داشته باشند. هیچ درمانی وجود ندارد ، اما گزینه های درمانی زیادی وجود دارد که می تواند به مدیریت علائم کمک کند. علائم اختلال دوقطبی را برای تماشای آنها بیاموزید.
حقایق اختلال دوقطبی

اختلال دو قطبی یک اختلال نادر مغز نیست. در حقیقت ، 2.8 درصد از بزرگسالان ایالات متحده - یا حدود 5 میلیون نفر - به آن مبتلا شده اند. میانگین سنی که افراد مبتلا به اختلال دو قطبی شروع به نشان دادن علائم می کنند ، 25 سال است.

افسردگی ناشی از اختلال دو قطبی حداقل دو هفته طول می کشد. یک قسمت بالا (شیدایی) می تواند چند روز یا هفته ادامه یابد. برخی از افراد در سال چندین بار قسمت های نوسانات خلقی را تجربه می کنند ، در حالی که برخی دیگر ممکن است فقط به ندرت آنها را تجربه کنند. در اینجا برخی از افراد دارای اختلال دوقطبی هستند.

علائم اختلالات دو قطبی 

سه علامت اصلی وجود دارد که می تواند با اختلال دو قطبی بروز کند: شیدایی ، هیپومنی و افسردگی.

هنگام تجربه شیدایی ، فرد مبتلا به اختلال دو قطبی ممکن است احساس عاطفی بالایی داشته باشد. آنها می توانند احساس هیجان ، تحریک آمیز ، سرخوشی و پر از انرژی کنند. در طول قسمت های جنون ، آنها همچنین ممکن است درگیر رفتارهایی مانند:

سپری کردن

رابطه جنسی محافظت نشده

استفاده مواد مخدر

هیپومانیا به طور کلی با اختلال دو قطبی II همراه است. شبیه شیدایی است ، اما به این اندازه شدید نیست. بر خلاف شیدایی ، هیپومانیا ممکن است در کار ، مدرسه یا روابط اجتماعی مشکلی ایجاد نکند. با این حال ، افراد مبتلا به هیپومانیا هنوز متوجه تغییر در روحیه خود می شوند.

در طول اپیزود افسردگی ممکن است تجربه کنید:

ناراحتی عمیق

ناامیدی

از دست دادن انرژی

عدم علاقه به فعالیتهایی که زمانی از آنها لذت می برد

دوره های خواب خیلی کم و زیاد

افکار خودکشی

اگرچه این یک بیماری نادر نیست ، تشخیص اختلال دو قطبی به دلیل علائم متنوع آن دشوار است.

سایت منبع

 

 

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : دوشنبه 13 آبان 1398 زمان : 16:00 بازدید : 38 نویسنده : ذهن زیبا

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • 1398
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 66
  • بازدید ماه : 218
  • بازدید سال : 1,003
  • بازدید کلی : 4,037